در کتاب مدیریت کلاسهای چندپایه، نوشته ابراهیم محمودی و عباس صادقی می خوانیم:
هماهنگی با تغییرات دنیای در حال تغییر و دگرگونی، یکی از نگرانیهای انسان روزگار ماست. در سراسر دنیا اندیشمندان، سیاستمداران، برنامهریزان آموزشی و پدران و مادران تلاش میکنند شیوههایی بیابند که بتوان با استفاده از آنها کودکان امروز را برای زیستن در دنیای غیر قابل پیشبینی فردا آماده کرد. تاکنون مطالب بسیاری در مورد هدف تعلیم و تربیت نوشته شده است. شاید بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت معتقد باشند که تربیت، فراگیران را به سطوحی از رشد میرساند که خود به تنهایی قادر نیستند به آن سطوح برسند. مایهی بسی تأسف است که مدارس امروز برای دستیابی به فنآوریهایی که به کار یافتن اطلاعات میآیند، در فشار قرار گرفتهاند و این امر به بهای غفلت آنها از چهار ستون آموزش یعنی «آموختن چگونه دانستن، آموختن چگونه رفتار کردن، آموختن چگونه با دیگران زیستن و آموختن چگونه بودن» تمام شدهاست. تعلیم و تربیت فقط فراهم آوردن اطلاعات نیست بلکه پرورش کامل شخصیت انسان و سیر و سفر به دنیای درون به قصد ایجاد شناخت و پرورش ارزشهاست. در چنین دیدگاهی بیگمان معلمان در کانون فرایند آموزش جای میگیرند و آموزش بدون وجود آنان ناممکن است. به گمان بسیاری از ما جوهر آموزش – آموختن به منزلهی گنج درونی انسان- نامحسوس و درک ناشدنی است. از جنبهی آرمانی، آموزش ارتباط دوسویه است که در طی آن معلم و شاگرد هر دو میآموزند. به گفتهی مهاتما گاندی، معلم واقعی کسی است که خود را شاگردِ شاگردانش بداند. هیچ راهحل آمادهای برای پیشرفت آموزش نمیتوان یافت. هر کشور و اجتماعی باید روشهای آموزش خاص خود را بیابد و از تجربههای سایرین برای مقابله با مشکلات خویش بهره جوید.
دلیل اصلی تشکیل کلاسهای چند پایه به حد نصاب نرسیدن تعداد دانشآموزان در یک پایهی تحصیلی است. معمولاً حد نصاب تعداد دانشآموزان برای رسمیت یافتن کلاسهای درس را در هر پایه، نظام آموزشی تعیین و ابلاغ میکند. با روند رو به افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها زمینهی تشکیل کلاسهای چند پایه فراهم میآید. دیدگاههای مختلفی نسبت به کلاسهای درس چند پایه وجود دارد: برخی این کلاسها را جزو معضلات نظام آموزشی میدانند که باید از میان برداشته شود و بعضی دیگر وجود این کلاسها را به مثابه فرصتی برای یک عمل آموزش و پرورش بهینه به شمار میآورند. تحقیقات نشان میدهد که میان دانشآموزان کلاسهای درس چند پایه و دانشآموزان کلاسهای درس تک پایه از حیث توانایی شناختی تفاوت معناداری وجود ندارد. افزون بر این دانشآموزان کلاسهای درس چند پایه نسبت به دانشآموزان کلاسهای تک پایه از نظر رشد اجتماعی، سازگاری محیطی، بیان عواطف، روحیه همکاری، بهداشت روانی، پختگی رفتاری و ….. به دانشآموزان کلاسهای تک پایه برتری نشان میدهند. نتایج پژوهشهای زیادی برتری و لزوم کلاسهای درس چند پایه را مورد تأیید قرار دادهاند.
تدریس در کلاسهای درس چندپایه و دانشآموزان در این کلاسها، تجارب فراوانی را به بار میآورد. تجارب بر آمده از کلاسهای درس چندپایه برای معلمان، افزیش توانایی حرفهای و وابستگی به دانشآموزان است که به گفتهی یکی از معلمان کلاس چند پایه: معلم کلاس چندپایه، سرپرست خانواده پر فرزندی است که باید برای همهی آنان به صورت متفاوت برنامهریزی کند و به نسبت مساوی محبت خود را به هر کدام از بچهها نشان دهد و بر این باور است که کلاس درس چند پایه «کلاس زندگی» است. مدیریت کلاس درس در آموزش و پرورش کلاسهای درس چند پایه حائز اهمیت زیادی است. مدیریت کلاس درس به پیشبینیها و روند ضروری برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یاددهی و یادگیری به وضوح میپیوندد تعریف شده است. هدف اولیه مدیریت کلاس اثر بخش، کاستن از بدرفتای یا حتی ایجاد یک محیط منظم نیست. ارائه تمرینها و فعالیتهایی که دانشآموزان را به انفعال بکشاند و سبب به هم ریختن نظم همنگردد، به معنای افزایش فرصت یادگیری نیست. درست بر عکس، چنین شرایطی از فرصتهای یادگیری میکاهد. این موضوع، در کلاسهای درس چند پایه در خور توجه است، زیرا بسیاری از دانشآموزان مجبورند ساعاتی از روز را ساکت و بیهدف در گوشهای از کلاس سپری کنند تا معلم بتواند به گروه دیگری از دانشآموزان تدریس نماید و یا از آنها خواسته میشود به روخوانی مطالب کتاب یا فعالت دیگری بپردازند اما بر کلاس و فعالیتهای دانش آموزان نظارت و مدیریت هدفمند اعمال نمیشود. کلاس آرام و منظم است اما بر یادگیری و میزان یادگیری افزوده نمیشود. این موضوع در کلاس چند پایه در خور توجه است. زیربناییترین هدف از مدیریت کلاسی اثر بخش، یادگیری یا افزایش یادگیری دانش آموزان است.