کیسه کش حمام
این متن، یکی از داستان های واقعی است که در کتاب: خاطرات تلخ و شیرین یک پرستار (نوشته فرحناز بلدی) می خوانید. شما می توانید این کتاب را با تخفیف 50 درصدی از اینجا تهیه کنید.
شاگرد سال اول بهیاری بودم به ما فقط اجازه نظافت بیمار و اتاقش را میدادند از صبح که وارد بخش میشدیم باید نظافت را شروع میکردیم اول بیمار، سپس تخت وکمد بیمار. قدیمها اینجوری بود و کسی هم از ارزشش کم نمیشد چون به بیمار خدمت میکرد و راحتی بیمار اول در تمیزی بود بعد در آرامش و درمان.
خاطرات تلخ و شیرین یک پرستار
بیماری داشتم حدود 80 ساله و 15 روزی بود که در بخش بستری شده بود ازش پرسیدم: مادرجان کی حموم بودی؟ گفت یک ماه پیش گفتم مطمئنی؟ گفت آره آخه مادر من سرما میخورم برای همین دیر به دیر میرم حمام بعد هم کسی رو ندارم که کمکم کنه. گفتم من امروز کارهامو کردم میبرمت حمام خیلی خوشحال شد.
خاطرات تلخ و شیرین یک پرستار
ساعت 12 که دیگه کاری نداشتم و به قول خود پیرزنه آفتاب هم به تختش افتاده بود و هوا گرم بود او را به حمام بخش بردم یک صندلی گذاشتم و او را نشاندم روی اون آب را سرد و گرم کردم و گفتم شروع کن گفت من نمیتونم کمکم کن خلاصه شروع کردم اول سرش را شستم و بعد لیفش زدم. داشتم آبش میکشیدم که گفت مادر جان 10 تومن بهت میدم یه کیسه هم منو بکش آنقدر خندهام گرفته بود که نمیتوانستم حرف بزنم. گفت حمامیما 10 تومن میگیره یه دلاک میفرسته اگه تو کیسهام بکشی من پولو میدم به تو گفتم مادر جان اول اینکه ما کیسه نداریم دوم اینکه بلد نیستم کیسه بکشم سوم اینکه حمام کردن در بیمارستان باید خیلی سریع باشه ما نباید بیشتر از این طولش بدیم و شروع کردم به لباس پوشاندن به او.
خاطرات تلخ و شیرین یک پرستار
کمکش کردم روی تختش نشست داشتم موهایش را میبافتم گفت حالا من هیچی گذشت ولی خوب نیست دختر کیسه کشی بلد نباشه پس فردا میخواهی جواب مادر شوهرتو چی بدی؟
تا مدتها این موضوع ورد زبان همکلاسیها شده بود و به شوخی میکفتند یک دوره کیسه کشی حمام هم باید برایمان بگذارند!!!
این متن، یکی از داستان های واقعی است که در کتاب: خاطرات تلخ و شیرین یک پرستار (نوشته فرحناز بلدی) می خوانید. شما می توانید این کتاب را با تخفیف 50 درصدی از اینجا تهیه کنید.