زبان ایران
در هزاره ی سوم پیش از میلاد، قومی وجود داشت که به زبان خاصی تکلـّم می کرد. زبانشناسان از قرن نوزدهم، زبان آن قوم را « هندواروپایی » نامیده اند. بعدها، طوایفی از این قـوم جدا شدند و در اکنـاف جهــان پراکنده شـدند و در نواحــی مختلف سکونت گزیدند که امروز آن را « هندوایـرانی » یـا « اِریایی » میخ وانند. در مرحله ی بعد ، قوم هندوایرانی به دو قسمت ایرانی و هندی تجزیه شد و شعبه ی ایرانی آن به سرعت بیشتری تکامل یافت. از نخستین شعبه های ایرانی میتوان به پارسی باستان[1] و اوستایی اشاره کرد [2].
این متن، قسمتی از کتاب: ساختار دستوری واژگان در گویش اشتهاردی (نوشته محمّدحسین شاه بیگ) است. شما می توانید این کتاب را با تخفیف 50 درصدی از اینجا تهیه کنید.
نام هندواروپایی، امروزه از هندوستان تا آمریکا گسترده است و در استرالیا و قسمتی از آفریقا نیز رواج دارد و از نظر وسـعت و کثرت آثار و اهمّیت تاریخی، مهمترین گروه زبانهای عالم به شمار میرود. زبان هندوایرانی که گاه زبان آریایی نیز نامیده میشود، زبانی است که میان نیاکان ایران و هندیان آریایی مشترک بوده است[3].
در ایران باستان زبانهای دیگری نیز وجود داشته که میتوان به زبان مادها [4]و زبان سَکایی[5] اشاره کرد. انقراض دولت هخامنشی و سپس تأسیس شاهنشاهی اشکانی به دوره ی زبانهای ایرانی میانه معروف است که آن را به دو گروه شـــرقی و گروه غربی تقسیم می کنند. زبانهای گروه غربی ایرانی میانه « پهلوی »[6] نامیده می شوند. زبان پهلوی شامل دو شعبهی شمال غربی و فارسی میانه بوده است [7].
دانشمندان اروپایی لهجه های ایرانی جدید را به سه گروه تقسیم کردهاند:
1ـ گروه جنوب غربی : زبانهای قبایل بختیاری، لرستان، فارس، لارستان و تات .
2ـ گروه شمال غربی : زبانهای کناره ی بحر خزر مانند گیلکی، مازندرانی و طالشی .
3ـ گروه شرقی : زبانهای پشتو ، آسی و لهجه های «وخی» ، «نیرغلامی» ، «اشکشمی» [8].
« گویشهای آذری را که در محل به تاتی موسوم هستند میتوان به پنج دسته تقسیم کرد:
الف. گویشهای شمال غربی، رایج در هرزند و دزمار : هرزندی و کرینگانی .
ب. گویشهای شمال شـرقی، رایج در خلخال و طـارم : شـالی ، کجـلی، هزاررودی
ج. گویشهای جنوبی، رایج در جنوب قزوین : تاکستانی، چالی، سگزآبادی، اشتهاردی
د. گویشهای جنوب غربی، رایج در جنوب غرب زنجان : خوئینی .
هـ. گویشهای جنوب شـرقی، رایج در شـمال شـرق قزوین : رودباری، الموتی . »[9]
شما می توانید کتاب ساختار دستوری واژگان در گویش اشتهاردی را با تخفیف 50 درصدی از اینجا تهیه کنید.
تفاوت زبان ، گویش و لهجه[10]
زبان ( language) عبارت است از نشـــانه یا قراردادی که پیامی را به افراد یک جامعه انتقال میدهد تا به وسیله ی آن بتوانند با یکدیگرارتباط برقرار کنند. مثـلاً، بوق اتومبیل، چراغ راهنمایی، تابلوی ورود ممنوع، آژیر آمبولانس، ایماءها و اشارهها و … نوعی زبان است . به وسیلهی زبان میتوان بین افراد جامعه تفاهم و همدلی ایجاد کرد، عقاید و اندیشـه های خود را منتقل نمود، تبادل اطلاعات کرد و در جامعه فرهنگ های مختلف تشکیل داد.
زبانشناسان در تعریف زبان میگویند: زبان شامل تعداد محدودی قاعدهی آوایی، معنایی و دستوری است که به همراه تعدادی واژه، بینهایت جمله میسازد و از این طریق، با افراد جامعه ارتباط برقرار میکند و پیام خود را به دیگران انتقال میدهد.
زبانها در ادوار مختلف تاریخ، دستخوش دگرگونیها و تحوّلات متعددی میشوند. با دگرگونی زبانها، گونه ها شکل میگیرند و صورتهای متفـاوتی از آن پدیدار می شـوند . زبانشناســان به این گـونه ها و صورتهای مختلف آن گویش و لهجــه میگویند .
گویش (dialect ) گونهای از زبان است که تفاوتهای آوایی، واژگانی و نیز دستوری با یکدیگر دارند. برخی از زبانشناسان، زبانی را که در یک منطقه ی محدود جغرافیایی یک کشور رایج است و به وسیله ی یک جامعه ی زبانی به کار برده میشود، گویش نام نهادهاند [11].
بر اثر گذر زمان و نیز تغییر و تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است گویشها چنان از هم فاصله بگیرند که تفاوت گفتار در آنها علاوه بر آهنگ کلام، از نظر آوایی، واژگانی و دستوری متفاوت باشند که فهم سخنان هر یک برای دیگری دشوار نماید .
لهجه (accent ) « اصطلاحاً اطلاق میشود بر شعبهای از یک زبان که در ناحیهای از قلمرو آن زبان تکلـّم شود[12]» به عبارتی، به گونههای مختلف جغرافیـایی یک زبان اعمّ از رسـمی یا محـلّی[13] لهجـــه میگوینـد[14] که تنها تفاوتهای آوایی و واژگانی با یکدیگر دارند و برای سخنگویان آن زبان قابل فهم است. « لهجـه را باید از واژهی گویش که ویژگیهای دسـتوری و واژگـانی و همچنین جنبههای تلفّظی را در برمیگیرد متمایز ساخت.[15] »
بنابراین، اگر مجموعهی تلفّظهای دو دسته از گویشوران یک زبان به گونهای باشد که زبان همدیگر را نسبتاً آسان بفهمند به آن لهجه گویند و اگر تفاوتهای تلفّظی یا دستوری بهگونهای باشد که درک متقابل با ایرادات و دشواریهایی روبرو باشد آن را گویش گویند.
شما می توانید کتاب ساختار دستوری واژگان در گویش اشتهاردی را با تخفیف 50 درصدی از اینجا تهیه کنید.
پی نوشتها *******************************************
- فارسی باستان ، نام زبانی است که در دوران هخامنشیان متداول بوده و آن را فرس قدیم نامیدهاند ( بهار ، 1373 : ج1/ 15 ) .
- ناتل خانلری ، 1373 : 59 ـ 60
- یارشاطر ، 1383 : 106
- ماد دولتی بود که ایرانیان در قرن هفتم ق.م. در اطراف شهر هگمتانه ( همدان کنونی ) تأسیس کردند . این دولت به دست کوروش هخامنشی از مردم فارس منقرض گردید ( بهار ، 1373 : ج1/ 4 ) .
- سَکاها طوایفی ایرانی بودند که در دوسوی دریای خزر ، دشتهای جنوب روسیه و ماوراءالنهر میزیستند . ( زرشناس ، 1382 : 14 ) .
- این کلمه از اصل « پَرثَوَ » مشتق شده و آن نام قوم خاصی از ایرانیان بوده که سلسلهی اشکانی را تأسیس کردهاند ( بهار ، 1373 : ج1/ 15 ) .
- یارشاطر ، 1383 : 65 ـ 67
- همان : 75 ـ 76
- اشمیت ، 1393 : ج2/489 ـ 490
- قسمتهایی از این بخش ، تلخیصی است از بحث زبان شناسی و گویشهای ایرانی در گفت و گو با دکتر ایران کلباسی درمجلهی پژوهشگران ، شمارههای 14 و 15 ( 1387 ) در وبگاه حوزه به نشانی www.hawzah.net
- وثوقی ، 1371 :
- صفا ، 1383 : 37
- زبان رسمی : فارسی ، انگلیسی ، فرانسه و … / زبان محلّی : تاتی ، گیلکی ، ترکی و …
- وثوقی ، 1371 : 12
- جورج یول ، 1380 : 357